نگاهی به گذشته (۱۳۸۷)۳۰

 ارسال شده در سه‌شنبه، ٢٩ بهمن ۱۳۸٧ - ساعت ۳:۱۸ ‎ب.ظ 

از عجایب  

سلام جیگرهای دانشگاه

آقا ما امروز یکی از عجایب رو تو دانشگاه دیدیم شاید باورتون نشه سایت کامپیوتر پربود جا واسه سوزن انداختن نبود آخه همه دارن روی پروژه ی نرم ٢ که دکتر کاویانی تعیین کرده کار می کنن.

استاد یعنی دکتر کاویانی.دانشجو رو مجبور کرده که خودش کار کنه آخه معدود کسانی هستند که به اوراکل تسلط دارن پس دانشجو مجبور شده خودش کار کنه.می ترسم از فردا واسه استفاده از سایت هم پول بگیرن.

بیچاره ورودی های جدید با چه ذوق و شوقی داشتن فرم ثبت نام پر می کردند فکر کردند اینجا.....................

آقایون و خانوم ها‌

مجموعا جیگرها، آقای دکتر شهریار لطفی این ترم باز نظریه زبانها و ماشین ها تدریس می کنند از دست ندین ها نظریه رو فقط باید با استاد لطفی پاس کرد.

**********************

نگاهی به گذشته (۱۳۸۷)۲۹

 ارسال شده در دوشنبه، ٢۸ بهمن ۱۳۸٧ - ساعت ۱٢:۱٥ ‎ب.ظ 

 کلاغ و کبک 

سلام بروبچ:

زاستی پساپس روز Valentine رو به همه تبریک میگم البته واسه ما ایرانی ها فردا یعنی 29 بهمن روز عشاق هست.

حالا از دانشگاه بگیم.

این مثل معروف رو شنیدین؟

کلاغی که می خواست راه رفتن کبک رو یاد بگیره,

 راه رفتن خودش رو هم یادش رفت!!

این مثل به نظر شما مربوط به کدوم استاد هست؟

پس یک داستان براتون میگم:

روزی بود روزگاری بود دانشگاه آزادی بود در شهرستان شبستر از قضا روزی گرگی به گله زد نه اشتباه شد.

از قضا یک نفر که هنوز دانشجو بود به اساتید این دانشگاه اضافه شد.این استاد الان تو دانشگاه ما نقش آچار فرانسه رو داره چون اگه این طور پیش بره اندیشه اسلامی و تنظیم خانواده  هم درس بده.

این استاد قصه ما کار خودش رو با درس های کارگاه کامپیوتر و مبانی کامپبوتر شروع کرد و بعد از مدتی در دانشگاه چنین مرسوم شد که هر کسی که می خواد به راحتی درسی رو پاس کنه با ایشون درس انتخاب می کرد.ایشون که شاگرد آقای دکتر مهری بودند همزمان با ایشون در همین دانشگاه زبان ماشیت هم تدریس فرمودند البته نمره هائی که استاد قصه ما می دادند همه قبولی و اکثرا بالای 15 البته همیشه نمرات خوب برا دخترا بودم(دلیلش را نمی دانم شاید همون قانون اول خانم ها باشه)بعد از مدتی تدریس ساختمان داده برنامه نویسی پیشرفته-طراحی الگوریتم-هوش مصنوعی-پردازش تکاملی و..........................

این استاد ما بعد ار مدتی گرفتار اتمسفر شد و خود را با اساتیدی چون دکتر رضوی مقایسه کرد و خواست روش ایشون رو به کار ببره ولی به اینجای کار فکر نکرد که یک تفاوت بزرگ بین خودش و دکتر رضوی هست.دکتر رضوی یک استاد با سواد و با معلوماتی هست و خودش یک بی سواد کامل.

فقط یک چیز از استاد محترم دکتر رضوی یاد گرفت و اون هم سوالات سطح بالا در پایان ترم و نمرات زیر 10 برای دانشجویان.حتی کار به جائی رسید که سوالات دکتر رضوی را به نام خودش به دانشجویان داد.

اینجا بود که این مثل زیبا استفاده شد.

البته این ترم معشوقه ای اقلیمی نام هم ایشون رو پریشون کرده بود و البته شایعاتی در مورد اینکه نامه ای از طرف جمعی از خواهران بر علیه این استاد قصه ما نوشته شده و به حراست داده شده ، هست که خیلی ها دلیل سخت بودن سوالات پایان ترم این ترم را همان نامه می دانند.

پایان

راستی من یک بار نوشته بودم که همین استاد قصه ما زن داره خیلی ها ایمیل زدن که چون این خبرت دروغه پس همه ی حرفات حرف مفت هست.آقای داستان ما زن داره ولی تو شناسنامه ثبت نشدههمون girl friend خودمون.

قرقیزخان

نگاهی به گذشته (۱۳۸۷)۲۸

 ارسال شده در دوشنبه، ٢۸ بهمن ۱۳۸٧ - ساعت ۱٢:٠۱ ‎ب.ظ

شایعه 

سلام دوستان عزیز

میدونم حتما خیلی ها شایعه کردن که این وبلاگ رو بستن و یا به قول بعضی از مادر ...... ها در این وبلاگ رو تخته کردن

بروبچ این وبلاگ همچنان وجود خارجی داره و هیچ کسی نمیتونه این وبلاگ رو ببنده فقط به خاطر برخی مشکلات شخصی و بعد هم امتحانات و بعد سفر اینجانب (قرقیز خان ) به خارج از کشور نتونستم وبلاگ رو به روز کنم البته نا گفته نماند که قالب وبلاگ هم به هم ریخته بود.

اگه وبلاگ رو تعطیل می کردن من حتما یه وبلاگ دیگه میزدم مگر اینکه خود من رو تعطیل می کردن .

متاسفانه شنیدم خیلی ها گنده گوزی کردن که وبلاگ رو تعطیل کردیم.منتظرم ببینم کدوم پدر سگی میتونه این وبلاگ رو تعطیل کنه.

****************

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم : خدا را دوست دارم ...